هنر خواببینی
نویسنده:
کارلوس کاستاندا
مترجم:
فرزاد همدانی
امتیاز دهید
✔️ نویسنده در این کتاب مراحل قدم به قدمی را که برای پیشرفت در فن رویا دیدن به شیوه ساحران تولتک پیموده است تشریح میکند و خواننده را در جریان تجربیاتی شگفتآور و باورنکردنی از دنیاهای دیگری در رویا قرار میدهد که به اعتقاد تولتکها به اندازه دنیای ما واقعیند.
سرخپوستان قدیمی ، با این تصور که شرایط انرژیایی ما قابل اصلاح است،سلسله تمرین هایی را رایج کردند که با آن ها بتوان شرایط جدیدی برای امکانات انرژیایی درک ما بوجود آورد. آن ها مجموع این تمرین ها را هنر خواب بینی نامیدند.اکنون ، با نگرش عمیقی که به مرور زمان بدست آورده ایم،متوجه می شویم که دون خوان برای خواب بینی اصطلاح کاملتر گذر به سوی ابدیت را به کار برده است.
» ۳۳۹ صفحه
» اسکن شده از چاپ اول ۱۳۷۳؛ نشر سیمرغ - انتشارات فردوس
بیشتر
سرخپوستان قدیمی ، با این تصور که شرایط انرژیایی ما قابل اصلاح است،سلسله تمرین هایی را رایج کردند که با آن ها بتوان شرایط جدیدی برای امکانات انرژیایی درک ما بوجود آورد. آن ها مجموع این تمرین ها را هنر خواب بینی نامیدند.اکنون ، با نگرش عمیقی که به مرور زمان بدست آورده ایم،متوجه می شویم که دون خوان برای خواب بینی اصطلاح کاملتر گذر به سوی ابدیت را به کار برده است.
» ۳۳۹ صفحه
» اسکن شده از چاپ اول ۱۳۷۳؛ نشر سیمرغ - انتشارات فردوس
دیدگاههای کتاب الکترونیکی هنر خواببینی
چند نکته هم درباره ترجمه مترجمان وجود دارد و آن اینکه متاسفانه همه مترجمان از واژگان اسلامی عرفانی برای بیان مفاهیم تولتک استفاده کرده اند. مشکل دیگر اینست که گاهی مترجمان بخشهایی را بنا به سلیقه خویش جمله بندی کرده اند که خود این امر موجب شده که ترجمه صد در صد وفادار به متن نباشد.
به دوستان آشنا با زبان انگلیسی توصیه می کنم که نسخه زبان اصلی آن را مطالعه کنند. چون تزجمه های موجود به هیچ عنوان با روشهای جادوگری تولتک همسانی کامل ندارد.
و راه حل پیشنهادی من اینه که اگه شخصی قصد داره که در حیطه ی ارتعاشات چاکرای اول قدم بزاره و به راحتی بتونه که خوان اول رویا دین رو بشکنه به توصیه های این حقیر عمل کنه..
توصیه ی اول: هر کدوم از ما انسانها از یه تمرکز خاص برخورداریم که جدا از تمرکز روزانه ماست و اون تمرکز بصورت جزعی و سطحی میتونه به راحتی یک عضو و یا بخش از وجودمون رو مورد پوشش خودش قرار بده ...ولی ما انسانها عادت کردیم که همیشه بوسیله ی اون هوشیاری اضافه فقط نقطه ضعفهای درون جسممون رو ببینیم مثلا کسی موهاش تاسه و این تمرکز رو دائما و بصورت ناخداگاه روی سرش میزاره و یا یکی مثلا پاهاش درد میکنه و این تمرکز اضافه رو فقط روی پاهاش متمرکز میکنه...قرض اینکه اگر ما این هوشیاری رو بصورت عمدی چند روز روی یه عضو خواصی قرار بدیم اون هوشیاری برای مدتها روی همون عضو باقی میمونه ولی این بار ما این هوشیاری رو روی چاکرای اولمون تمرکز میکنیم ...یعنی اونقدر به چاکرای اول دقت میکنیم که خودبخود بدون اینکه به چاکرای اول فکر کنیم میتونیم اون چاکرا رو و ارتعاشاتش رو روی جسممون در محل مخصوص چاکرای اول حس کنیم...
توصیه ی دوم:همیشه به ما یاد داده شده که انرژی شهوات رو یا سرکوب کنیم و یا ارضاء کنیم ولی در این روش ما سعی میکنیم که نیروی شهوت رو کنترل کنیم و به نفع رویا دیدنمون ازش استفاده کنیم یعنی وقتی که روی چاکرای اول متمرکز هستیم خود این تمرکز باعث افزایش نیروی شهوانی ما میشه ولی این بار ما در کمال ارامش ولذت به نیروی شهوتمون اجازه میدیم که در تمام بدنمون جاری بشه و با به به و چه چه و گفتن مرحبا و تجسم اینکه این انرژی شهوت در تمام بدن ما بصورت یکنواخت و عادلانه تقسیم میشه ...با انرژی شهوتمون برخورد میکنیم ...یا به عبارتی ساده تر تمام اندامهای وجودمون رو با انرژی شهوتمون که از چاکرای اول ما در بدنمون دمیده میشه رو میشوریم...و این عمل باعث میشه که در ابتدا احساس انرژیمند بودن کنیم و در بعضی از اشخاص هم ممکنه مقدار کمی عصبانیت هم دیده بشه که ما باید با صبر و بردباری و در ارامش کامل این مراحل رو بگذرونیم
توصیه ی سوم: سعی کنیم از رایحه و عطرهایی که با چاکرای اول هماهنگی دارن استفاده کنیم و در صورت امکان لباسهای سرخ بپوشیم
توصیه ی چهارم: وقتی که تونستیم به مدت سه روز انرژی شهوت رو در بدنمون بصورت یکنواخت جاری کنیم و هوشیاری اضافه ی خودمون رو بطور کامل روی چاکرای اول قرار بدیم.موفق میشیم که کالبد ضمیر ناخداگاه رو ملاقات کنیمو ارتعاشاتش رو درک کنیم ...که این هدف اصلی اولین خوان رویاست..و ما کالبد ضمیر ناخداگاه رو به دو صورت ملاقات میکنیم ...یا اینکه کالبد عینا جلوی ما ظاهر میشه و با ما صحبت میکنه...و یا اینکه در رویا خودمون رو در قالب ضمیر ناخداگاه تجربه میکنیم و بوسیله ی اون رویا میبینم...
توصیه ی چهارم: وقتی که ما به ملاقات با ناخداگاه میرسیم /کالبد ضمیر ناخداگاه ما اولین پیامی که به ما میده پیام تزکیه چاکرای اوله...برای واضح شدن مطلب میتونم اینطور بگم که ضمیر حیطه س ضمیر ناخداگاه ما شبیح یه شهره که در چاکرای اول ما نهفتست و در این شهر تمام خاطرات و تجربیات ما با ساختارهای انرژیتیکی موجود هستن که بوسیله ی تمرکز بر روی هرکدوم از این ساختارهای انرژیتیکی تجربه و یا خاطره ی موجود در اون بصورت انرژی اولیه آزاد میشه ../که در عرفان کاستاندایی به نو آموز گفته میشه که باید در گوشه ای بشینه و تمام خاطراطش رو از کودکی مرور کنه وپس از هر مروری تجسم کنه که اون خاطره بصورت توده ای انرژی درامده و به ساختار روان نوآموز برگدونده میشه ...یعنی همون عمل تزکیه که کالبد ناخداگاه ما پس از ملاقاتمون باهاش به ما القاء میکنه تا به مراحل بعدی پیشرفت برسیم...و گاهی نیز کالبد ناخداگاه خودش عرصه ی جولان رو در اختیار میگیره و همچنان طبق عادت و عملکرد همیشگیش با در نظر گرفتن سطح هوشیاری ما از ارتعاشات ناخداگاه ..طوری که ما متوجه بشیم همچنان در حال مرتب کردن و یا تزکیه حیطه ی ناخداگاه ماست و ما میتونیم اونو واضح مشاهده کنیم
توصیه ی پنجم : تا شخصی بصورت جدی سعی نکرده که در خوشناسی پیش بره و از اطلاعات کافی در این زمینه ها برخوردار نباشه/ برای سرگرمی و تنوع وارد این حیطه ها نشه.. چون هر تکنیک و تمرینی میتونه تاثیرات مفیدو یا مضری رو برای شخص کم اطلاع به ارمغان بیاره...
به شرط اینکه طرف اون موجودات بومی نریم که گرفتن کاستاندا رو >>>>>>>>>>:D